صرف افعال میکنم

 تا که شاید فعلی یابم که در تنگ زمان

یا که در صرف فعال یا در این

در آن ظرف بیوت دل خویش را از کف ندهد

در پی آن فعلم

در دل خویش

از زن ومرد

یا که پیر جوان

ز حروف و ز عروبش

همه را از دست صدا در ندهد

ز خیال آن وصفم

که همه هست خودش را در هوس وصل

به عروبی اندک از نگار خویش بر باد ندهد

 در پی آن خواهش همه عالم را

همه ارض و سماء

همه در هم  یا که هر

در غم آن گشت

ولی باز همه جا

در پی آن هدف

دل که همه هست  است را

از دست ندهد